برای تو
تو از جنس مهتاب و دریا
تو از بیکرانه
شبیه غزلواره ای عاشقانه
تو از جنس آئینه و آب خورشید
تو چون صبح امید
تو چون چنگ در دست باران
تو آرامش چشمه در کوهساران
تو اوج ترانه
تو پرواز غریب شبانه
تو جاوید در دل
تو امید در هر شب بی ستاره
تو آن آیه ی نور حقی
که بر آدمی سجده کرده
تو آن سیب حوا
لب لعل لیلا
تو در خواب شیرین فرهاد
تو چون آهوی آرزو پیش صیاد
تو چون رهزن دل
تو مقصد تو منزل
تو آن اشرف خلقت رب دادار
تو ماه و تو دریا
تو مد و تو جذر و تو انوا
تو نور و تو رنگ و تو آواز بلبل
تو هم غنچه هم گل
تو ای شور احساس
فلق! ای پناهنده از شر خناس
تو اخلاص و حمدی
تو فتح و ضحی و دل دردمندی
تو تفسیر نوری
تو مانند هاجر صبوری
تو چون ساره ساکت
تو چون آسیه مهربانی
تو کوثر تو نجمی
تو در آیه هایش روانی
تو آن معجزه وقت ایمان
خدا را تو انسان
شبی سرد بر من گذر کن
به حالم نظر کن
برایم دعا کن
مرا از منیت جدا کن
ببر تا به عمق نگاهت
خدا را نشان باش در روی ماهت
من آنجا خدا را زتو یافتم
تو آئینه ام باش