روزمرگی ها
روزگارم هم اسیر یکه تازی ها شده
روز و شب هایم بسان بی قراری ها شده
هر شب و روزم چو آئینه بسان روز پیش
هر سوالم هم اسیر بی جوابی ها شده
گرچه در کوران محنت آبدیده گشته ایم
تشنه ماندیم و لبم چون خشکسالی ها شده
اسب تکتاز زمان می تازد و ما در پیش
گرد پایش هم نصیب خوش خیالی ها شده
ما که رسوای جهانیم و غمش قاموس ما
روزگار خوش چه ساده نقش قالی های شده
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ ساعت 4:17 توسط سینا برادران
|