برای عزیزم
به تو مي انديشم
به تو اي باد سحرگاه
كه هنگام نماز
وقت روئيدن گل
وقت پرواز پرستوي خيال
سوي منزلگه عقل
بر آينه ها عطر محبت پاشي.
به تو مي انديشم
شايد اين انديشه
بشود كودك بازيگوشي
سنگ بردارد و بر شيشه غربت كوبد.
تا صداها همه از خانه دل
بال و پر گيرد
و بر شاخه توت بنشيند.
به تو مي انديشم.
به تو اي پاكترين خاطره ها
به زلال چشمت
رنگ گيسوي شبت
عطر گلهاي بهاري تنت
و به خود باز بگويم
كه زمين با همه ي وسعت دشت
تا دلش تر نشد از جوشش ابر
عطر گلهاي بهاري نگرفت
دل من همچو زمين
تشنه ي مهر تو بود
تا گل از گل شكفد
وقت باريدن نور از دل تو
خاطرت خاطره انگيز ترين خاطر من
عكس اي دوست
ز جان بر دل من شيرين تر
و خدا بر من و تو
از همه وقت
مهر آئين تر.
+ نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت 21:6 توسط سینا برادران
|